رفتار درست در زمان بحران – بیماری کرونا
به اذعان رهبران جهان بحران کرونا بعد از جنگ جهانی دوم بزرگترین مساله برای کل کره زمین بوده است. و در صورتی که در کوتاه مدت برطرف نشود شاید از جنگ دوم جهانی هم بزرگتر شود. ولی آیا این بحران بر همه مردم یکسان اثر گذاشته است یا تفاوت می کند؟ آیا چنان که در ظاهر امر می بینیم نظم زندگی همه به هم خورده است؟ یا کسانی نیز هستند که توانسته اند آنرا مدیریت کرده و به فرصت تبدیل کنند؟ رفتار درست در زمان بحران چیست؟
بحران ها حامل تغییراتی هستند که مردم برای آن آماده نیستند و اکثریت مردم دچار مشکل شده و حتی ممکن است رفتار خود آنها بر مساله بیافزاید و عامل اصلی بحران شود.
در این مقاله ما بحران کرونا را در چند حوزه مورد بررسی قرار داده ایم. و تفاوت دو رفتار رایج اکثریت و اقلیتی که با شیوه ای متفاوت با آن برخورد می کنند را برای شما نشان دهیم.
رفتار درست در حوزه اطلاع رسانی در زمان بحران چیست؟
در بعضی بحران ها گاهی سرعت تحولات چنان زیاد است که اغلب شایعات جای اخبار را می گیرد. یک شایعه به مرحله آزمون و راستی آزمایی نرسیده به سرعت جای خود را به شایعه بعدی می دهد. ولی متاسفانه آنچه از بین نمی رود تاثیر منفی آن بر ذهن و زندگی انسان است. همچنین باعث وحشت و سردرگمی و در نتیجه رفتن به حالت عدم تصمیم گیری و اقدام می شود.
بصورت کلی مردم از سه حوزه خبرها را دریافت می کنند. رسانه های داخلی، رسانه های خارجی و شبکه های اجتماعی. هر کدام از این دسته رسانه ها محدودیت ها و نارسایی های خود را دارند و می توانند باعث سردرگمی مردم شوند. چون هدف از این نوشته بررسی رسانه نیست به آن نمی پردازیم و صرفا تاثیر کلیت آنها را بر زندگی افراد نشان می دهیم.
رفتار عمومی درست یا تشدید کننده بحران است؟
متاسفانه بخشی از جامعه تقریبا بصورت مستمر در حال پیگیری اخبار در همه زمینه ها هستند. این حجم از بمباران خبری در روز حتی اگر هیچ بحرانی هم در کار نباشد انسان را از زندگی و حرکت می اندازد. چه برسد به تهدیدی که تمام دنیا در ترس فرو برده باشد. آگاهی دادن در یک موضوع از یک جایی به بعد دیگر دامن زدن به آن موضوع است. چه بسا خود فرد را دچار ترس و واهمه و حتی کابوس شبانه و بی عملی کامل برساند. مردم مرتب از هر رسانه ای خبر می گیرند و آنرا تکرار می کنند. این کار باعث ترس و وحشت عمومی شده و فقط بازار شایعات را داغ می کند.
یا مثلا مساله ای به نام تئوری توطئه یا توهم توطئه در این ایام به شدت برجسته می شود. و این برداشت را جا می اندازد که این نوع معضلات ساخته دسته گروهی از قدرتمندان است که دنیا را کنترل می کنند. حداقل تاثیر این برداشت این است که ما راه فرار یا نجاتی نداریم و سرنوشت مان محتوم است. اینکه این موضوع صرفا توهم باشد یا در آینده تایید شود هیچ فرقی به حال اکنون ما نمی کند. چون اثر منفی آن باعث گسترش چرخه نا امیدی، تلاش نکردن و شکست می شود.
کدام اقلیت رفتار درست در بحران را به نمایش می گذارند؟
ولی کسانی که با موضوع رشد فردی آشنا هستند تقریبا اخبار را از هیچ رسانه ای گوش نمی کنند. با این حال هیچ مشکلی هم از این بابت برایشان پیش نمی آید و حتی دچار بی خبری و غفلت هم نمی شوند. چون حتی در این صورت هم بصورت طبیعی و ناخواسته در طول روز از زبان اطرافیان می شنوند. از خانواده گرفته تا در مکانهای عمومی و محل کار. در عین حال اطلاعات کافی در مورد موضوع و شیوه های برخورد با آن نیز بدستشان می رسد. مثلا در این مورد پیامک وزارت بهداشت برای اینکه چطور ایمن بمانیم کفایت می کرد. و دیگر نیازی به آمارهای مرگ و میر در دیگر نقاط ایران و جهان نبود.
تمرکز آنها بر چیست؟
در عوض بصورت طبیعی و تا آنجا که ممکن است به زندگی و کار خود می پردازند. وقت و انرژی خود را صرف اخباری که در مورد آن کاری نمی توانند انجام دهند نمی کنند. این افراد تمرکز ذهن، وقت و نیروی خود را بر حلقه نگرانی قرار نمی دهند. حلقه نگرانی شامل تمام مسایلی است که انسان قادر نیست کاری در مورد آن انجام دهد. مثل همین بحران کرونا یا هر مساله عمومی دیگر. مثلا رفتار دیگران، سیاستهای ملی، جهانی و شرایط جامعه همه در حلقه نگرانی ما قرار دارند. در مقابل آنها بر حلقه نفوذ خود متمرکز می شوند که شامل کارهایی است که می توانند انجام دهند. در این مورد مثلا رعایت بهداشت فردی، در خانه ماندن و کمکهای از راه دور به کسانی که نیاز دارند کارهایی است که در حلقه نفوذ فرد قرار دارد.
اینکه ما مرتب به بدتر شدن شرایط و بحران دامن بزنیم و اخباری که هیچ اطمینانی از صحت و سقم آن نداریم پخش کنیم هیچ کمکی به حل بحران نمی کند. ولی توصیه به رعایت بهداشت فردی، ترغیب دیگران به در خانه ماندن و کمک مالی به پویشهای خرید وسایل حفاظتی برای کارکنان درمانی، کارهایی است که در حوزه نفوذ ما قرار دارد و حتما هم به بهبودی شرایط کمک می کند.
کدام رفتار شهروندی در بحران ها درست است؟
حال ببینیم شهروندان در حوزه وظایف شهروندی خود در زمان بحران درست یا غلط عمل می کنند.
رفتار رایج و عمومی
آنچه معمولا بصورت عمومی در این حوزه مشاهده می شود تقریبا به این صورت است:
نایابی نسبی مایحتاج عمومی در زمینه لوازم بهداشتی و ضد عفونی. بدلیل هجوم عموم برای خرید ماسک، دستکش و الکل و انبار کردن این کالاها و در نتیجه نایاب شدن آنها. که البته متاسفانه باعث گرم شدن بازار کلاه برداران و سودجویان هم می شود. در صورتی که هر کس به اندازه نیاز خود خرید کند احتمالا موجودی این قلم کالاها به افراد بیشتری می رسد.
قرنطینه خانگی
مساله دوم تاکید مراجع بهداشتی و دولتی بر در خانه ماندن مردم تا مدتی بصورت عمومی جدی گرفته نمی شود. چنانکه عده ای خیلی راحت برای خریدهای غیر ضروری از خانه بیرون می روند و حتی به مسافرت برون شهری هم می روند.
مساله دیگر توجه به اقشار آسیب پذیر تر و یا کسانی که توان کمتری در مواجهه با بحرانها دارند. مانند سالمندان، معلولین، و بصورت خاص بیماران قلبی و ریوی که در مقابل این ویروس آسیب پذیر تر است. احتمالا در هر محله یا مجتمع آپارتمانی از این نوع همشهریان هستند که بدون کمک دیگران توانایی رفع نیازهای خود نیستند.
یا حتی کسانی که به خاطر این بحران شغل ساده و کم در آمد خود را نیز از دست داده اند. علاوه بر اینکه خود کمبود و قحطی به این گروهها فشار می آورد، یاری رسانی نکردن دیگران نیز فشار مضاعفی را به آنها وارد کند. مثلا شغلهای خدماتی مانند آرایشگری، نظافت منزل و بسیاری دیگر شرایط سختی را پشت سر می گذارند. بعید می دانم بصورت عمومی از این اقشار دستگیری و یاری رسانی ای شده باشد.
چطور می توان در بحران ها متفاوت و درست رفتار کرد؟
حال ببینیم جور دیگر هم می توان رفتار کرد یا خیر؟ در حوزه رفتار شهروندی کسانی که تلاش می کنند کمی بهتر عمل کنند معمولا موارد زیر را تا آنجا که می توانند انجام می دهند:
احتملا در خرید لوازم بهداشتی به اندازه نیاز همیشگی خود و نه بیشتر خرید می کنند. حتی با همان وسایل قبلی که در خانه دارند می سازند تا وضعیت به حالت عادی برگردد. یا اگر از چیزی اضافه دارند به دیگران می دهند.
فاصله گذاری اجتماعی
در زمینه رعایت اصول خاص این بحران: یعنی در خانه ماندن و فاصله گذاری اجتماعی نیز این بخش از مردم قبل از بقیه شروع به رعایت می کنند و تا مدتی بعد از کاهش خطر نیز ادامه می دهند. که البته این کار نیز مانند خرید موارد بهداشتی نوعی از خود گذشتگی است که در شرایط بحرانی امری ضروری است.
و اما مهمترین بخش مطلب که خیلی هم به چشم نمی آید و تقریبا اقلیت خاص خود را می طلبد درک اقشار آسیب پذیر است. کارهایی مانند اینکه به همسایه مسن یا مبتلا به بیماری قلبی ریوی پیشنهاد بدهد که اگر نیاز به خرید دارد برایش انجام دهد. یا چند نوبت آرایش خود را پیش خرید کند؛ یا حقوق کارگر نظافت خانه خود را بدون دریافت خدمات او بپردازد. با علم به اینکه آنها در این شرایط منبع درآمد دیگر ندارند.
مورد دیگر ایجاد کمپین جمع آوری کمک برای خرید وسایل حفاظتی برای پرستاران و کادرهای درمانی است. کاری زیبایی که پیشگامان آن معمولا از این گروه هستند.
نتیجه گیری
شرایط سخت و بحران ها دقیقا زمان بخشش، کمک، به فکر دیگران و جامعه بودن است نه خود. اگر هر کس آنچه را لازم ندارد یا اضافه دارد در اختیار اطرافیان خود قرار دهد احتمالا هیچ کالایی نایاب نمی شود. ولی اگر در این زمانها بخواهیم فقط به خودمان فکر کنیم و گیرنده صرف باشیم احتمالا فرستنده یا بخشنده ای وجود نخواهد داشت. نکته آخر اینکه این موضوع فقط در کشور ما نیست و تقریبا در سراسر دنیا وجود دارد.
این مقاله را هم از دست ندهید؟ چطور به رشد شخصی برسیم؟
دیدگاهتان را بنویسید