جایگاه هدف در زندگی
فرض می کنیم شما هوس سفر کرده و فقط می خواهید به مسافرت بروید ولی مقصد را نمی دانید. به نظر شما اگر به هر دلیلی این مسافرت را بخواهید شروع کنید به پرسشهای زیر چگونه پاسخ خواهید داد:
چه وسایلی برای سفر نیاز دارید؟
با چه وسیله ای باید بروید؟
هزینه سفر چقدر است؟
از چه جاذبه هایی دیدن خواهید کرد؟
چه لذتهایی خواهید برد؟
چه هدایایی با خود خواهید آورد؟
سفرتان چند روز به طول خواهد انجامید؟
تقریبا جواب هیچکدام از این پرسشها را نمی توانید بدهید. چون همه به نوعی به مقصد وابسته اند.
هدف در زندگی مانند مقصد در سفر
حال در نظر بگیرید شما تصمیم دارید از تهران به شیراز سفر کنید. همان سوالها را اینبار از خودتان بپرسید؟ این بار یا جواب را می دانید یا جواب در چند گزینه محدود می شود. مثلا وسیله سفر می تواند هواپیما، اتوبوس، قطار یا ماشین شخصی باشد. ولی کشتی دیگر گزینه سفر شما نیست. ولی اگر سفر شما از بندرعباس به دوبی بود اینبار قطار، اتوبوس و ماشین شخصی از گزینه های شما حذف می شد و فقط هواپیما و کشتی می ماندند.
اگر زندگی انسان را به یک سفر تشبیه کنیم، که اتفاقا شباهتهای زیادی هم با هم دارند، و هدف در زندگی را به سان مقصد در سفر در نظر بگیریم وجود یا نبود هدف می تواند به خیلی از پرسشهای ما پاسخ دهد. اسباب سفر، وسیله سفر، برنامه سفر، همسفران، نقشه مسیر، هزینه سفر، تفریحات… اینها در سفر زندگی برای ما مصداق چه چیزهایی هستند؟ چند مورد را با هم بررسی می کنیم.
اسباب سفر
فرض کنیم یکی از اهداف شما در زندگی راه اندازی یک کسب و کار شخصی مستقل برای خود است. مثلا می خواهید یک شرکت خدمات رایانه ای راه اندازی کنید. برای این کسب و کار به چه مقدماتی نیاز دارید؟ اسباب تان چه خواهد بود؟ احتمالا یکی از نیازهایتان این است که آموزش لازم در زمینه علوم رایانه دیده باشید. یا از همان ابتدا فردی را مجهز به این آموزشها استخدام کنید. حال اگر صرفا بخواهید کاری را راه اندازی کنید ولی ندانید چه کاری، چگونه می توانید مقدمات آنرا مهیا کنید؟
وسیله سفر
اگر فرض کنیم یکی از اهداف شما در زمینه سلامتی انجام یک رشته ورزشی باشد. شما انتخاب کرده اید که از طریق آن رشته سلامت جسم و روان خود را تامین کنید. پس این رشته ورزشی می شود وسیله سفر شما برای رسیدن به مقصد که همانا سلامتی است. بنابراین شما ورزش حرفه ای یا قهرمانی را انتخاب نخواهید کرد چون با هدف شما هماهنگ نیست. ممکن است پیاده روی، یوگا یا نرمش صبگاهی جزو انتخابهای شما باشد.
برنامه سفر
همانطور که اگر مقصد را ندانیم برنامه سفر هم نخواهیم داشت در زندگی هم بدون داشتن هدف نمی توانیم برنامه ریزی کنیم. اگر هدف فردی در زندگی رسیدن به مدیریت یک سازمان دولتی باشد احتمالا برنامه اش برای رسیدن به این هدف اینطور است که در 24 سالگی مدرک کارشناسی در یکی از شاخه های مدیریت گرفته باشد. یک سال بعد بعنوان کارمند ساده در یک اداره دولتی استخدام شود، پنج سال بعد به سمت مدیر بخش خود برسد. چهار یا پنج سال بعد مدیر یک ناحیه از آن سازمان شود و در اوایل چهل سالگی هم حکم مدیر کلی اش صادر شده باشد. این زمانبندی بدون داشتن هدف نهایی امکان پذیر نخواهد بود. ضمن اینکه با داشتن این هدف تمام تلاش خود را می کند تا از برنامه عقب نیافتد.
نقشه مسیر
در سفر شما بر اساس مقصد نقشه مسیر خود را انتخاب می کنید. حال ببینیم در زندگی چگونه به نقشه مسیر نیاز داریم؟ نقشه قرار است نقش قطب نما را در رسیدن به اهداف به ما نشان بدهد. یعنی میزان انحراف یا انطباق ما با هدف را نشان دهد. اگر هدف فردی در زندگی رسیدن به استقلال مالی باشد باید طبق نقشه ای حرکت کند که همواره او را به این هدف نزدیک می کند. حال اگر در جایی از مسیر شروع به ریخت و پاش و ولخرجی کرد، نقشه یا قطب نما به او می گوید این رفتار او را از هدف اش دور می کند. ولی بدون داشتن هدف، دیگر نقطه مطلوبی وجود ندارد که وظعیت اکنون خود را با آن بسنجد.
همسفران
می توانیم نوع روابط خود در زندگی را به همسفران در سفر مقایسه کنیم. شما وقتی تصمیم به سفر می گیرید مقصد، نوع همسفران شما را مشخص می کند. اگر مقصد مشخصی نداشته باشید احتمالا افراد کمی حاضر می شوند با شما همسفر شوند. چون نمی خواهند پا در مسیری بگذارند که نمی دانند به کجا ختم می شود. ولی با تعیین مقصد کسانی که مقصدشان با شما مشترک است همسفرتان می شوند. در زندگی هم تقریبا به همین شکل است. اگر شما ندانید از زندگی چه می خواهید توان انتخاب همسر، دوست یا همکار را هم نخواهید داشت. یا در بهترین حالت آدمهایی بی هدف مثل خودتان همسفر شما هستند. ولی با داشتن هدف افرادی به سمت شما می آیند که همان خواست را دارند. طالب علم مانند خودش را جذب می کند، طالب مال، طالب شهرت، طالب مقام.. و غیره هم به همین شکل.
شباهتهای دیگر
فهرست نیازمندیهای سفر را می توان همچنان ادامه داد و برای هر کدام در جایگاه هدف در زندگی مصداق پیدا کرد. برای اینکه شما خواننده عزیز هم در این کار سهمی داشته باشید پیدا کردن مصداق های موارد دیگر در زندگی را به شما واگذار می کنم. ببینید مواردی مانند هزینه سفر، لذتها، مشکلات سفر، بازدیدها و غیره را چگونه می توان به اهداف در زندگی ربط داد. البته با در نظر گرفتن نقش داشتن مقصد در سفر در ازای هدف در زندگی.
دیدگاهتان را بنویسید