موانع موفقیت: (1) نداشتن صبر و مداومت
اگر شما هم دوست دارید در زندگی دستاوردهای بیشتری داشته باشید و به سطوح بالاتری از موفقیت دست یابید ولی این اتفاق تا کنون نیافتاده است و شما از عملکرد خود راضی نیستید و دلیلش را هم نمی دانید پیشنهاد می کنم در این مقاله و مقالات بعدی با عنوان “موانع موفقیت” با ما همراه باشید.
همه ما دوست داریم بدانیم چرا آنطور که دوست داریم موفق نشده ایم. معمولا میزان رضایت ما از دستاوردهایمان کمتر از آن چیزی است که انتظار داریم. حتی ممکن است اهداف روشنی داشته باشیم، خوب تلاش کرده باشیم و در زمینه مورد علاقه خود صاحب دانش و آگاهی هم باشیم ولی نتیجه رضایت مند نباشد.
در این مقاله چند قسمتی در هر قسمت یکی از موانع رسیدن به موفقیت را بررسی خواهیم کرد. ابتدا در همین مقاله به عدم صبر و مداومت برای رسیدن به موفقیت می پردازیم. در قسمتهای بعد به تاثیر ترس، اهمال کاری و کامل گرایی خواهیم پرداخت.
زمان کافی: قانون زراعت
اگر به فرایند رشد و ثمر دادن در کشاورزی توجه کنیم متوجه می شویم هر محصولی به یک دوره زمانی مشخص نیاز دارد تا رشد کند و به نتیجه برسد. ضمنا این دوره قابل کاهش دادن هم نیست. فرض کنید شما می خواهید خرما تولید کنید. ابتدا باید نهال خرما را در یک جای مناسب بکارید و تقریبا چهار سال آنرا آب دهید و از آن محافظت کنید تا اولین ثمر خود را به دست دهد. تازه در سال چهارم محصولی ده پانزده درصدی به شما می دهد. در سالهای بعد همینطور به ثمر آن اضافه می شود تا به بالاترین سطح بازدهی خود برسد.
شما نمی توانید این دوره زمانی را از چهار سال کمتر کنید، مثلا انتظار داشته باشید در سال دوم به شما محصول دهد. همچنین روند افزایش محصول که از سال چهارم تا سال هشتم و گاهی دهم طول می کشد را هم نمی توانید تغییر دهید. برای رسیدن به محصول کامل باید ده سال صبر کنید.
تازه اینها همه در شرایط ایدآل و بهینه است. ممکن است در همان سال اول یا دو سال بعد از کاشت، نهال شما به دلایلی بمیرد. یا وقتی ثمر داد تا آن نخل مورد نظر شما نیست و میوه شیرینی به شما نمی ندهد. یعنی هیچ گارانتی وجود ندارد که همه آنچه شما می کارید به نتیجه برسد. ولی کشاورز نا امید نمی شود و اگر بعد از تمام تلاش خود نهالش بمیرد نهالی دیگر می کارد. و برای نهال جدید همانقدر منتظر می ماند.
در مورد کار و موفقیت هم همین موضوع وجود دارد.
شما بنای هر چیزی را بگذارید باید کار و تلاش کافی در یک دوره زمانی اعمال کنید تا به نتیجه برسید. گاهی لازم است برای دیدن نتایج خوب یک فعالیت سه تا پنج سال صبر کنید. همانطور که هر نهالی ممکن است به نخل تبدیل نشود در کار هم ممکن است چنین چیزی پیش بیاید.
البته نخل فقط یک مثال است و کار شما ممکن است به گندم شباهت داشته باشد و فقط شش ماه نیاز به صبر کردن داشته باشید. ولی قانون کلی همان است. یعنی هم باید روی آن زحمت بکشید، هم منتظر بمانید و هم ممکن است به نتیجه دلخواه تان نرسد. آگر در آخرین روزهای قبل از برداشته محصول طوفانی از باران و سیل بر کشت شما عبور کند شاید هیچ چیز درو نکنید.
ولی آیا شما شکست خورده اید؟ خیر چون کارهایی که لازم بوده را انجام داده اید و بقیه دیگر دست شما نبوده است.
حتی اگر در فرایند کشت با اشتباه خودتان نتایج خراب شود باز هم قرار نیست نام شکست بر آن بگذارید. مثلا بخاطر سم پاشی نکردن محصول شما خراب شده باشد. این تجربه ای است که در ادامه به کار شما می آید.
نبود مداومت و مرکب نشدن نتایج
نداشتن تداوم باعث می شود نتایج شما قبل از آنکه به چشم بیاید از بین برود. با همان مثال کشاورزی اگر شما آنچه را کاشته اید به طور مداوم آب ندهید و مراقبت کنید یا خود کاشته شما می میرد یا محصول خوبی نمی دهد یا به اندازه کافی بار نمی دهد.
فرض کنید شما تصمیم دارید هر سال صد اصله نخل بکارید. سال اول صدتا می کارید و برای اینکه این صدتا به نتیجه برسد باید چهار سال منتظر بمانید. پس تا چهار سال آینده خبری نیست. سال بعد هم صدتای دیگر می کارید و اینها هم بعد از چهار سال یعنی در سال پنجم از زمان شروع ثمر می دهند. این کار را تا چهار سال ادامه می دهید. در سال چهارم که همچنان دارید نخل می کارید شما از صد نخل اول محصول برداشت می کنید. سال پنجم از دویست نخل و تا سال هشتم از چهارصد نخل محصول برداشت می کنید. ضمن اینکه از سال پنجم دیگر شما کار کاشت را تعطیل کرده اید و فقط به مراقبت از آن می پردازید. اگر هر نخل در سال چهارم فقط 10 کیلو ثمر دهد و تا سال هشتم به شصت کیلو برسد علاوه بر اینکه از سال پنجم صد نخل جدید به ثمر دهی می رسد، ثمر نخلهای قبل هم بیشتر می شود. بنابراین فرمول افزایش محصول به این شکل خواهد بود:
سال چهارم: صد نخل ثمرده: هر نخل ده کیلو = 1 تن محصول نهایی
سال پنجم: دویست نخل ثمرده: صدتا ده کیلو + صدتا بیست کیلو = 3 تن محصول نهایی
سال ششم سیصد نخل ثمرده، صدتا 10 کیلو + صدتا 20 کیلو + صدتا 40 کیلو = 7 تن محصول نهایی
سال هفتم: چهارصد نخل ثمرده، صدتا 10 کیلو + صدتا 20 کیلو + صدتا 40 کیلو + صدتا 60 کیلو = 13 تن محصول نهایی
تا سال دوازدهم که همه نخل ها به باردهی کامل خود برسند مجموع محصول این باغ به 24 تن خواهد رسید. چنانکه مشاهده می فرمایید این فرایند بصورت کاملا تدریجی رخ داده است.
چند حقیقت در مورد این فرایند وجود دارد:
اینکه تا سه سال اول هیچ بازدهی وجود ندارد. در سال چهارم نخلها فقط حدود 15 درصد بازدهی کل خود را دارند. ولی در سال پنجم بازدهی سه برابر می شود، در سال بعد هفت برابر، سیزده برابر و نهایتا در سال دوازدهم به 24 برابر خواهد رسید.
دیگر اینکه از سال اول تا سوم شما بیشترین حجم کار بدون هیچ نتیجه ای انجام می دهید
سال چهارم هم شما اندازه سه سال قبل باید کار کنید ولی فقط حدود 5 درصد نتیجه می گیرید.
از سال پنج تا دوازدهم شما هیچ فعالیت کاشت نخل ندارید ولی هر سال محصولتان چند برابر می شود تا به عدد 24 برابر برسد.
این همان اثر مرکب در کار است.
اول بدون نتیجه کار می کنید، بعد بدون کار نتیجه می گیرید. چنانکه قدیم ترها صاحبان نخلستان ها در جنوب ایران بعد از اینکه باغ شان به ثمردهی کامل می رسید آنرا دست یک باغبان با سهم یک پنجم می دادند و دیگر فقط بر آن نظارت داشتند و نیاز به کار خاصی نبود.
حال اگر صاحب این باغ در هر زمان از این پروسه قبل از سال دوازدهم از نتیجه کار نا امید شده و آنرا رها کرده یا بفروشد هرگز نتیجه کامل کار خود را نخواهد دید.
نکته دیگر اینکه وقتی شما کاری را شروع می کنید ولی قبل از رسیدن به نتیجه آنرا رها می کنید مثل این است که هر سه سال یکبار نخل می کارید ولی چون ثمری از آن نمی بینید آنرا رها می کنید. هر بار حداکثر انرژی، زمان و هزینه را صرف می کنید ولی بدون هیچ نتیجه ای از آن دست می کشید.
دیدگاهتان را بنویسید