موانع موفقیت: (3) اهمال کاری
می دانید تفاوت اصلی بین مردم کشورهای توسعه یافته مانند اروپا، امریکا و ژاپن با بقیه دنیا که در حال توسعه نامیده می شوند چیست؟ جواب در مقدار ساعت کاری مفید است. غربیها از شروع انقلاب صنعتی به این نتیجه رسیدند که با متوسط کار روزانه که تا قبل از آن داشتند نمی توانند چرخ صنعت را به حرکت در بیاورند. بنابراین کار مفید روزانه را به شدت بالا بردند. یکی از فاکتورهایی که راندمان کاری روزانه را بالا می برد ترک اهمال کاری یا همان تنبلی است.
اهمال کاری چیست؟
اهمال کاری یعنی عقب انداختن یک کار سخت با جایگزین کردن آن با یک کار راحت که معمولا کار سخت همان کار یا وظیفه اصلی ما است. تقریبا معنی ای نزدیک به تنبلی دارد. ولی کسانی که اصلا تنبل به حساب نمی آیند هم می توانند اهمال کار شوند. کافی است وظیفه اصلی خود را انجام ندهند و به جای آن کار دیگری بکنند. مثلا فرد در خانه به جای تعمیر شیر آب، مرتب کردن خانه، خرید مایحتاج، شستشوی لباسها و ظرفهای تلنبار شده و هر کار ضروری دیگری تلویزیون نگاه کند، در اینترنت پرسه بزند، در شبکه های اجتماعی بچرخد، چت کند و یا با تلفن صحبت کند.
برای آشنایی بیشتر با ریشه های اهمال کاری کتاب رایگان “این فقط مشکل شما نیست” بسیار مفید است. حتما این کتاب رایگان را دانلود و مطالعه نمایید.
ممکن است ما فقط جای کارهایمان را عوض کنیم. مثلا دانشجویی که بجای درس خواندن فوتبال بازی می کند، فوتبالیستی که بجای تمرین فوتبال روزنامه می خواند، خانم خانه داری که به جای آشپزی خانه را تزیین می کند. مساله این است که آن وظیفه ای که باید را انجام نمی دهد. هرچند معمولا کار جایگزین کاری راحتتر و غیر ضروری است.
واقعا چرا ما چنین می کنیم؟ این میل بی پایان انسان به عقب انداختن کارهای اصلی و پرداختن به کارهای غیر ضروری چیست؟
اگر کمی به کارهای ضروری و غیر ضروری دقت کنیم متوجه یک نکته می شویم و آن هم این است که کارهای ضروری نیازمند فعالیت بدنی، فعالیت مغزی، تلاش و زحمت است. از آن طرف کارهای غیر ضروری اغلب نیاز به فعالیت سخت بدنی و مغزی ندارد. شما ساعتها که تلویزیون نگاه کنید نه بدنتان حرکتی می کند و نه فشاری به مغزتان می آید. نتیجه اینکه ما میل به سکون و راحتی بیشتری داریم. همچنین کارهای جایگزین معمولا لذت بخش تر است و مسئولیتی برای ما ایجاد نمی کند.
چرا ما اهمال کار هستیم؟
جواب بر می گردد به گرایش مغز ما. مغز ما دارای سه بخش ریشه مغز یا مغز خزنده، لیمبیک یا مغز پستانداران و کورتکس که مغز جدید و مخصوص انسان است. مغز خزنده ما که از همه قویتر است و اولویت با او است صرفا وظیفه بقای ما را بر عهده دارد. یعنی همه کار آن به زنده ماندن ما خلاصه می شود. یکی از کارها برای زنده ماندن ما هم ذخیره انرژی است. پس تا آنجا که ممکن است تلاش می کند ما فعالیت فیزیکی و مغزی کمتری داشته باشیم تا زنده بمانیم.
مغز پستاندار ما که از مغز خزنده ضعیف تر و از مغز انسانی ما قویتر است احساسات و عواطف ما را مدیریت می کند. بنابراین کارهایی را انتخاب می کند که برای ما لذت بخش تر باشد و به قولی با آن حال کند. مثلا فوتبال بازی کردن برای یک بچه از مشق نوشتن لذت بخش تر است حتی اگر فعالیت بدنی بیشتری را طلب کند.
در نهایت مغز انسانی یا کورتکس ما است که یادگیری، پیشرفت، دانش و مهارتهای ما در آن جا دارد و از دو مغز دیگر از نظر اولویت و قدرت انتخاب ضعیف تر است. به همین دلیل در کشمکش میان این سه بخش از مغز، کورتکس معمولا بازنده است. مگر در وضعیتهایی که یا ما از نظر انگیزه در سطح بالایی قرار داریم یا بصورت آگاهانه روی آن کار کنیم و بقول معروف مغزمان را گول بزنیم.
این موضوع آنقدر گسترده و همه گیر است که من تصمیم گرفتم کتابی در این باره با نام این فقط مشکل شما نیست بنویسیم و بصورت رایگان بر روی وبسایت بهبود من قرار دهم. در این کتاب بصورت مفصل در مورد ریشه تمایلات مغزی ما به اهمال کاری و تنبلی پرداخته شده است.
صحبت در مورد مضرات اهمال کاری و اینکه چه تاثیر سویی بر موفقیت و سرنوشت ما دارد ضرورتی ندارد. چون همه ما این موضوع را می دانیم و از عواقب آن آگاه هستیم. ولی مساله ای که معمولا به آن توجه نمی کنیم این است که اهمال کاری تاثیر منفی بر روحیه و ذهن ما هم می گذارد.
کاهش انگیزه
وقتی ما کاری را عقب می اندازیم در آن لحظه با جایگزین کردن آن با یک کار آسان احساس خوشی کوتاهی بدست می آوریم ولی چون آن موضوع از مغز ما پاک نشده است و عواقب انجام نشدن آنرا می دانیم احساس بد آن از بین نخواهد رفت. مثل داروی مسکنی که فقط برای مدت کوتاهی درد را از ما دور می کند ولی با سپری شدن زمان تاثیر گذاری آن دوباره آن احساس بد به سراغ می آید. این مساله روی انگیزه ما تاثیر می گذارد و باعث می شود مادامی که کارها را عقب می اندازیم احساس ناخوشایند با ما همراه باشد. در نظر بگیرید دانش آموزی که بجای نوشتن تکالیف خود فوتبال بازی کرده و تلویزیون نگاه کرده است ولی شب تا صبح خواب معلم خود را می بیند که مچ او را گرفته است.
تحلیل اراده
از طرف دیگر با انجام ندادن یک کار مغز ما آنرا به ناتوانی و ضعف ما ربط می دهد و این باعث می شود اراده ما نیز سست تر شود. انگار به خود می گوییم تو عرضه انجام آن را نداشتی. تکرار این عمل و تبدیل شدن آن به عادت بصورت تدریجی اراده ما را آنچنان تحلیل می برد که می تواند باعث شود پهلوانی پیل پیکر حال بلند شدن از جای خود نداشته باشد. اغلب ما اگر خودمان هم اینطور نباشیم در اطرافیان خود آنرا مشاهده کرده ایم.
چطور اهمال کار نباشیم؟
تا اینجا دلیل اهمال کاری و مضرات آنرا متوجه شدیم. حال سوال این است که چطور می توان بر آن غلبه کرد؟ قبل از پرداختن به این سوال باید دو نکته را متذکر شویم.
برای کاهش اهمال کاری و افزایش راندمان کاری خود بخش نخست محصول ترک تنبلی و اهمال کاری را به رایگان گوش کنید.
نخست اینکه هرگز منتظر حال خوب و داشتن انگیزه برای انجام کارها نمانیم. چون در آن صورت حتما در چرخه اهمال کاری خواهیم افتاد. انگیزه به عوامل درونی و بیرونی زیادی وابسته است و اغلب در کنترل ما نیست. گاهی سرحال نیستیم دلیلش را هم نمی دانیم. گاهی بیمار هستیم. زمانی حرفی شنیده ایم و دمق هستیم. بصورت کلی کاری که با انگیزه استارت بخورد با رفتن انگیزه هم استاپ می شود.
نکته دوم اینکه با برداشتن سنگهای بزرگ اراده خود را مصرف نکنیم. اگر کارهای یک سال گذشته روی هم انباشته شده است، همه را یک جا با هم شروع نکنیم. اولویت بندی کنیم و آن کاری که از همه ضروری تر است را انتخاب کنیم و آنرا به قسمتهای کوچک تبدیل کنیم و یکی یکی انجام دهیم. یک فیل را چطور می توان خورد؟ لقمه لقمه. کار هم همینطور است.
قانون پنج ثانیه
با رعایت دو اصل بالا هر زمان که لازم است کاری انجام دهیم، می توانیم با شمارش معکوس از پنج بشماریم و وقتی به عدد یک رسیدیم از جای خود بلند شویم و کار را شروع کنیم. از وقتی ما یادمان می افتد که باید کاری را انجام دهیم تا زمانیکه آنرا شروع می کنیم یا یک قدم کوچک در جهت انجام آن بر می داریم پنج ثانیه وقت داریم که از دام بهانه های مغز خود بگریزیم. وقتی این زمان از پنج ثانیه بیشتر می شود مغز ما حتما بهانه ای برای انجام ندادن آن جور می کند. تا ما را از حرکت باز دارد.
ولی معجزه زمانی اتفاق می افتد که ما یک حرکت فیزیکی برای کار خود انجام می دهیم. در این حالت مغز ما که تا چند ثانیه پیش تمام تلاش خود را در جهت باز داشتن ما می کرده است متوجه می شود که این کار آنچنان سخت و ترسناک نبوده است. پس از اینجا به بعد با ما همراه می شود. این همراهی مغز که صرفا بخاطر به حرکت در آمدن ماهیچه های ما است باعث می شود که انگیزه ما به نسبت قبل به بالاتر رود و ما احساس خوبی پیدا کنیم. از طرف دیگر وقتی ما آن بخش از کار که هدف گذاری کرده بودیم را به پایان می رسانیم به دلیل حذف پرونده آن از بایگانی مغز، احساس دریافت پاداش می کنیم و این علاوه بر انگیزه، اراده ما را هم بالاتر می برد.
مثلا شما تصمیم داشته اید فقط اتاق خواب تان را مرتب کنید. وقتی این کار به پایان می رسد مغز شما پرونده آن را بسته اعلام می کند و یک کار از حجم کارهای شما کاسته می شود. به همان دلیلی که گفتیم مغز ما تمایل به راحتی دارد با اتمام یک کار احساس خوبی بدست می آورد.
برای کاهش اهمال کاری و افزایش راندمان کاری خود بخش نخست محصول ترک تنبلی و اهمال کاری را به رایگان گوش کنید.
با همین تکنیک می توانید به کارهای روزانه تان حمله کنید و با انجام هر کدام، آنها را به بایگانی کارهای انجام شده بفرستید. فقط با رعایت این دو نکته:
- شروع کنید تا حال آن هم بیاید
- فیل را لقمه لقمه بخورید
برای آگاهی از دیگر موانع موفقیت یعنی عجله و ترس و کامل گرایی مقالات زیر را مطالعه بفرمایید:
دیدگاهتان را بنویسید