چرا من هنوز پولدار نشدم؟
آیا تا حالا این سوال را از خودتان پرسیده اید؟ احتمالا اینطور پرسیده اید: چرا من پولدار نیستم؟ ولی من سوال را طوری تغییر دادم که اگر تا الان پولدار نیستم برایم امکانش هست که از این بعد پولدار شوم. چون قرار است این مساله را حل کنم و زمانی حل شده است که من پولدار شده باشم. بنابراین اولین نکته این است که سوال را طوری بپرسیم که ما را به پاسخهای بهتری راهنمایی کند نه اینکه همان اول کار خود را در بن بست قرار دهیم.
پولدار بودن یعنی چه؟
ابتدا باید پولدار بودن را تعریف کنیم. بالاخره تا درست ندانیم در چه موضوعی مساله داریم قادر به حل آن هم نیستیم. می توانیم آدم پولدار را اینطور تعریف کنیم که یا پول زیادی دارد یا اموالی دارد که امکان تبدیل شدن به پول دارد. مانند املاک، اوراق، طلا و جواهرات و …
توجه داشته باشید که این تعریف فقط می گوید فرد اموالی دارد که یا پول هستند و یا قابل تبدیل شدن به پول اند ولی اصلا نمی گوید آن فرد چطور زندگی می کند، چقدر از آن پول را خرج میکند، یا چقدر بدست می آورد. ولی یک مساله وجود دارد و آن هم این است که ایشان هر کاری که انجام می دهد نهایتا به این ختم می شود که بر پولهایش افزوده میشود و کم نمی شود. یعنی سیر حرکت ایشان به سمت بیشتر شدن پولهایش است نه کم شدن. چون اگر برعکس بود الان دیگر برچسب پولدار شدن را با خود نداشت. این نکته را در ذهن داشته باشید تا در بخشهای پیش رو بیشتر به آن بپردازیم.
مسئول کیست؟
اگر خدای ناکرده شما جزو افرادی هستید که ابر و باد و مه و خورشید و فلک را برای مشکلات تان مقصر می دانید و در این وسط هیچ مسئولیتی برای خودتان قرار نداده اید. باید عرض کنم که این مقاله به کار شما نمی آید. چرا می گوییم هیچ کس و هیچ چیز غیر از شما مسئول نیست؟ چون شرایط بیرونی و حتی بدتر از آن برای دیگران هم وجود داشته و دارد ولی آنها با وجود آن توانسته اند موفق شوند. چرا؟ چون توجه و تمرکز خود را بجای قرار دادن بر شرایط بیرونی، بر افکار، اعمال و تصمیمات خود قرار داده اند و اتفاقا شرایط بد را هم به نفع خود تغییر داده اند.پس گام اول این است که بپذیریم:
مسئولیت صددرصد زندگی خود را بر عهده داریم.
حتی نود و نه درصد هم کار را خراب می کند. اگر این شرط را قبول دارید می توانیم به سمت گام بعدی حرکت کنیم.
گام بعد این است که وقتی خود را صددرصد مسئول دانستیم بیاییم و بررسی کنیم که کجای کارمان اشکال داشته است. یعنی یک یا چند عامل در درون خود داریم که باعث شده تا کنون به خواسته مان نرسیم.
چطور فکر می کنیم؟
اگر بخواهیم در درون خود به دنبال دلایل پولدار نبودن خود بگردیم اولین کار این است که فکر خود را بررسی کنیم. در مورد پول چطور فکر می کنیم؟ اصلا چه معنایی برای ما دارد؟ اولین نکته این است که ما باید در مورد پول مثبت فکر کنیم و به آن احترام بگذاریم. همینطور در زبان خود چون فکر ما از زبان مان تغذیه می شود. نمی توانیم در دل دوست داشته باشیم پولدار شویم ولی در زبان بگوییم پول چرک دست است و یا باعث فساد و غرور و اثرات منفی دیگر بر ما می شود.
یا باورتان این باشد که پولدار شدن برایتان امری دشوار و غیر ممکن است. اگر اینطور باشد حتما شما در جهت اثبات آن حرکت خواهید کرد. برعکس آن هم اگر باورتان این باشد که می توانید پولدار شوید آنرا ثابت خواهید کرد.
نتیجه گیری از این بند:
- پول چیز بدی نیست
- من هم می توانم پولدار شوم
هدف مان از پولدار شدن چیست؟
اگر شما هم جزو کسانی هستید که پول را برای خرج کردن و خوشگذرانی و تفریح می خواهد خبر بدی برایتان دارم. آن هم این است که امکان پولدار شدن شما خیلی کم است. این موضوع ثابت شده است که هرچقدر پول یا درآمد داشته باشید اگر هدف شما خرج کردن آن باشد چیزی برایتان باقی نمی ماند. حتی اگر هدف شما این نباشد هم اگر حواستان به خرج تان نباشد خیلی زود از دخل تان پیشی می گیرد. پول دقیقا از ما به تفاوت درآمد و هزینه بدست می آید. یعنی اگر شما صد تومان درآمد دارید باید خرجتان عددی کمتر از این باشد. اگر همان اندازه خرج کنید بی پول هستید، اگر بیشتر خرج کنید بدهکار و ورشکسته اید ولی اگر خرج کمتری داشته باشید آن تفاوت در دراز مدت تبدیل به ثروت می شود.
در نقطه مقابل آدمهای پولدار هدفشان خرج کردن نیست بلکه هدفشان از پولدار شدن اضافه کردن به پول است. این هدف هم برای مدت محدودی نیست بلکه برای همه عمر است. ممکن است شما بپرسید پس چگونه از پولشان استفاده می کنند. جواب این است که آنها نیازهای خود را از بخشی از سود پول خود تامین می کنند نه از خود آن. یعنی هیچوقت به اصل پول دست نمی زنند.
نتیجه گیری:
- هدف از پولدار شدن خرج کردن آن در آینده نیست، بلکه برای ایجاد امنیت مالی است.
چقدر تلاش می کنید؟
فرض می کنیم شما سه اصل اول را رعایت می کنید یعنی خود را مسئول صددرصد وضع مالی خود می دانید، طرز فکرتان هم در مورد پول کاملا مثبت است، هدفتان هم افزایش پول است نه خرج کردن آن ولی باز هم پول دار نیستید. اینجا دیگر میزان عمل شما به میان می اید. چقدر برای رسیدن به این هدف تلاش می کنید؟ حال ببینیم برای رسیدن به این هدف چه کارهایی می توانیم انجام دهیم؟
درآمد بیشتر
آیا برای اینکه پول بیشتری در بیاوریم تلاش بیشتری می کنیم؟ اگر نتیجه تلاش ما تا امروز این بوده است پس احتمالا نیاز داریم بیشتر از این تلاش کنیم. اگر برای دیگران کار می کنیم باید تلاش کنیم ارتقا پیدا کنیم و به جایگاههای بهتر برسیم و اگر برای خودمان کار می کنیم باید تلاشمان در جهت گسترش کسب و کارمان باشد. تلاش مان باید هر روزه و مستمر باشد. تا زمانی که به جایی برسیم که پولمان برایمان کار کند و بر خود بیافزاید نیاز به کار و تلاش بیشتر داریم. آنقدر که بتوانیم خود را بازنشسته کنیم و به فعالیتهای دیگر بپردازیم.
خرج کمتر
چقدر در زمینه کنترل هزینه های زندگی موفق هستیم؟ آیا هر محصول تجاری که به بازار می آید ما اولین نفر آنرا می خریم یا فقط بنا به نیازمان خرید می کنیم؟ هر سال ماشین مان را با یک ماشین نو عوض می کنیم یا ماشین یکسال کار کرده می خریم؟ می دانستید پولدارها ماشین زیاد عوض نمی کنند؟ آیا هزینه های خود را یادداشت می کنیم؟ اصلا از آن خبر داریم؟ می دانیم در یک ماه بطور متوسط چقدر پول خرج می کنیم؟
پس انداز بیشتر
چقدر از پولمان را پس انداز می کنیم؟ آیا پس انداز می کنیم که مدتی بعد آنرا خرج کنیم یا پس انداز می کنیم که دارایی مان اضافه شود؟ هدف از پس انداز باید این باشد که بعدا تبدیل به پس انداز دیگری شود. مسیر پس انداز کردن شما بطور مثال باید اینطور باشد که با پس انداز پول طلا بخرید، با طلا زمین بخرید، با زمین خانه بخرید و با خانه هم املاک بزرگتر. یعنی همواره آن پس انداز بزرگتر باشد. ولی اگر هدف تان این باشد که پس انداز کنید که در پایان سال با آن به مسافرت بروید یا لباس بخرید این یعنی یک کالای مصرفی را با یک کالای دیگر عوض کرده اید.
سرمایه گذاری بیشتر
چهارمین کار برای پولدار شدن سرمایه گذاری است. سرمایه گذاری یعنی اینکه پول برای شما کار کند. شما در خانه تان نشسته اید ولی پولتان دارد شما را داراتر می کند علاوه بر افزایش درآمد، کاهش هزینه و پس انداز شما به سرمایه گذاری هم نیاز دارید. ممکن است نتوانید در بازارهای بزرگ سرمایه گذاری کنید ولی همیشه سهام های کوچک، اوراق ارزان و بیمه های کم هزینه ای وجود دارد که با مقدار بسیار کمی می توانید بخرید.
دیدگاهتان را بنویسید