آرزو هایت را در اولویت بگذار
گاهی برای عملی کردن یک آرزو در همه عمر فقط یکبار فرصت نصیب آدم می شود. البته شما فکر می کنید بارها تکرار خواهد شد. ولی دور گردون می داند که فقط همان یکبار است.
یک آرزوی بایگانی شده
من در دو دهه گذشته بالای نود درصد موسیقی که گوش کرده ام صدای ملکوتی استاد شجریان بوده است. هیچ موسیقی دیگری تا الان نتوانسته اینقدر مسحورم کند. در سال 1387 تازه به تهران رفته بودم که یکی از دوستان گفت بلیط کنسرت استاد را از دوستی کادو گرفته و می خواهد به کنسرت برود.
کنسرت زنده استاد برایم آرزو بود. ولی فکر می کردم من که تازه به تهران آمده ام فرصتهای زیادی برای برآورده کردن این آرزو دارم. بنابراین تلاش زیادی برای تهیه بلیط نکردم. دفتر روزگار از آن به بعد چنان رقم خورد که دیگر استاد در ایران کنسرتی نداشته باشد. من هم دسترسی به اجراهای خارج از کشور نداستم. تا این که ایشان بیمار شدند و همه چیز تعطیل شد و نهایتا جاودانگی ایشان در مهر 1399. با این اتفاق دفتر یکی از آرزوهای من هم بسته شد.
و یک آرزو که عملی شد
دیشب که 7 شهریور 1400 باشد یکی از دوستانم در واتساپ پیامی برایم فرستاد که حاوی لینک شرکت در نمایش چهارراه اثر استاد بهرام بیضایی در شبکه یوتیوب بود. یادم آمد همیشه آرزوی بوده در یکی از اجراهای این استاد بی بدیل تئاتر سرزمینم شرکت کنم. خیلی کار داشتم. یک قرار مشاوره تلفنی بین ساعت 9 تا 11 داشتم. همینطور باید قسمت هفتم آموزش تاب آوری در بحران را برای اینستاگرام ضبط می کردم.
با خودم کمی سبک سنگین کردم یادم آمد ممکن است مانند اجرای استاد شجریان دیگر هیچوقت این فرصت برایم پیش نیاید. بنابراین همه برنامه ها را کنسل کردم و از ساعت 9:30 به مدت دو ساعت این نمایش بینظیر را به صد چشم نگاه کردم و لذت بردم. یک ساعت و نیم بعد از آن هم که جلسه پرسش و پاسخ با استاد بیضایی نازنین بود را هم تا آخر دیدم.
بخاطر کم خوابی دیشب، امروز هم خیلی دیر به سر کار رفتم. ولی هیچکدام اصلا مهم نبود. مهم این بود که من یکی از آرزوهایم را عملی کرده بودم.
البته با شروع نمایش متوجه شدم که کار ضبط شده است و در پایان هم نوشته بود که اجرای سال 97 بوده ولی باز هم مهم نبود. چون من قبل از شروع این را نمی دانستم و اگر اجرای زنده بود شاید دیگر چنین فرصتی بدست نمی آمد. مهم این بود که فرصتی را نسوزانده بودم.
دیدگاهتان را بنویسید